یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

دخترکی در دوردست - 14/12/88

در دوردست ها کسی هست 

که مرا به نام کوچک می خواند 
و وقتی در آعوشم آرام می گیرد 
من راز خلقت را درک می کنم 
در دوردست ها دخترکی با آن موهای پریشان در باد 
منتظر من است 
کسی که 
بی آنکه واژه ها به زحمت بیافتند 
مرا می فهمد... 
و من با کشف طعم بوسه اش 
بهشت را فتح می کنم
.... 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.