ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
انگار سبک ترم
می توانم خودم را بزنم
به بیخیالی
و به کابوس هایم بگویم:
- مشترک مورد نظر در دسترس نمی باش -
انگار شبها کوتاهتر شده
اند
و روزها روشن تر
- حتی یکبار آخر فیلم،اینگرید برگمان، کنار همفری
بوگارت ماند-
گاهی فکر می کنم
خواب هستم
و هی می ترسم کسی مرا
بیدار کند...
این روزها بهانه ی خنده
هایم
بیشتر شده اند
دوستانم می گویند
حالت انگار خوب است
و من لبخند می زنم
این روزها
رویاهایم
بلند،پرواز می کنند.
و من هی خیال می بافم...
این روزها دوباره
کودک شده ام انگار...