ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
در سبزی نگاه تو پنهان است.
از لبخند چشمان توست
که
خنده های من بارور می شود
و سرخی لبانت
شکوفه های عشق من است
ای بوسه هایت طعم میوه ی ممنوع بهشت...
و از بودن توست که نبودنت جهنم میشود..
دقیقا.حمید مصدق،تا شعرت رو خوندم این برام تداعی شد
:) خوشحالم
ای دو چشمانت سبز،در من این سبزی هذیان از توست،
سبزی چشم تو تخدیرم کرد، حاصل مزرعه سوخته برگم از توست،
زندگی از تو و مرگم از توست.
شعر خیلی زیبایی بود پرستو عزیز. از حمید مصدق اگه اشتباه نکنم؟