یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

رویای نیمه شب تابستان - 30/2/89

در شب هایم 

نام تو ورد زبان خیال من است 
بیدار می مانم 
تا این ثانیه های سرد 
در لحظه های رویای تو توقف کنند: 
من رو به رویت بایستم 
و تو به من خیره شوی 
و من دل و دینم از دست بدهم 
و لبخندی از شرم بزنم.... 
آه می کشم... 
سیرسیرک ها هم نام تورا برایم می خوانند 
و شب و خیالت ادامه دارد
... 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.