-
سی و دو
چهارشنبه 18 فروردین 1395 14:48
به من تبریک نگید. من دیروز 32 ساله شدم. به همین سادگی به سنی رسیدم که دوسال پیش فکر میکردم تو این سال زندگیم کامل شکل گرفته. زندگی سریع میگذره و من سریع تر بزرگ تر میشم. دیروز دوبار تولد گرفتم. یک بار با خانوادم و بار دوم با دوستام. با بهترین های زندگیم. خانواده و دوستانی که برای من، بهتر از اونا ممکن نبود . اما در...
-
کانال تلگرام
پنجشنبه 13 اسفند 1394 18:42
این آدرس کانال تلگرامه. شعر ها و شعرخوانی های من، خوشحال میشم س بزنید https://telegram.me/maziarmajdpoem
-
شعر غمگین
شنبه 21 آذر 1394 15:03
تمرین مرگ میکنم میان کوچه هایی که همه رو به تو،بن بستند. این پیاده روی طولانی، و اندوه بارانی که می بارد جایی برای شعری شاد نمیگذارد. تو نیستی، و غروب جمعه های مداوم، دست از سرم بر نمی دارد...
-
کانال
شنبه 14 آذر 1394 02:43
در کانال تلگرامم با شعرها و شعرخوانی هایم منتظرتون هستم https://telegram.me/maziarmajdpoem
-
معجزه
دوشنبه 25 آبان 1394 19:44
لبخندت ریشه های هرز این بغض همیشگی را می سوزاند و نگاهت این خیال سوخته از اشک را سبز میکند. من از تو خداوندگاری خلق کرده ام و دستانت پیامبرانی است که مرا به معجزه ی عجیب آغوش دعوت میکند. بانوی من، با اتفاق حضور مکرر شو...
-
شعرهایم
سهشنبه 5 آبان 1394 17:51
شعر های من ساده تر از این حرف هاست نه خبری از استعاره های پیچیده است نه واژه های دشوار، نه تشبیه های چندپهلو... در شعرم، دلتنگی همان دلتنگی، غم همان غم و عشق یعنی توست...
-
از چشم هایت
سهشنبه 5 آبان 1394 17:50
من از لبخندت، از عطرت، از موهایت، از دستانت، جان سالم به در خواهم برد! اما امان از چشمانت بانو....
-
نبرد
چهارشنبه 8 مهر 1394 10:51
چشمانت، میدان مین خطرناکی است که همیشه دست و پایم را در برابرش گم میکنم....
-
هذیان گویی
سهشنبه 27 مرداد 1394 01:14
گاهی فقط باید نوشت. اونقدر کلمه پشت هم ردیف کنی تا خالی بشی از تمام فکر هایی که جلوی شکستن بغضت رو می گیرند. من پر از بغضم. بغض های سال های سپری شده و سال هایی که هیچوقت نیومدند. بغض بوسه های اتفاق نیافتاده... بوسه هایی که یادآور آدم هایی هستند که زندگیمو لمس کردند... گاهی فقط باید نوشت. از آدم هایی که اومدند و رفتند....
-
تردید
یکشنبه 18 مرداد 1394 13:03
با دست هایی که در بند ماندن اند، و چشم هایی که محو سفر، به من حق بده، تا سردرگم یک انتظار، سکوت کنم.
-
غروبانه
چهارشنبه 10 تیر 1394 10:16
دور می شوی و تنهایی بزرگ تر می شود ... همیشه اجسام نزدیک به غروب خورشید، سایه های بلند تری دارند ....
-
شب قطبی
شنبه 23 خرداد 1394 00:22
گاهی فکر می کنم ،اگر نزدیک قطب بودم لااقل 6 ماه سال روز بود. نیستی ،و سی ویک سال است لابه لای شب قدم می زنم....
-
از انتظار
شنبه 23 خرداد 1394 00:21
ببین چه کرده ای با نیامدنت بانو! این چشم ها دیگر عسلی نیست! قهوه ای شده است سیاه، تلخ...
-
بوسه ی اول
شنبه 23 خرداد 1394 00:21
جانم به لبت می رسد، وقتی می بوسمت!
-
از تنهایی
شنبه 23 خرداد 1394 00:20
وقتی نیستی، بانو، ساده ترین پیچیدگی جهانم، یک لبخند پر بغض، یک غروب جمعه بارانی و یک تنهایی مداوم...
-
از دوست داشتنت
یکشنبه 23 فروردین 1394 12:01
برای دوست داشتنت، می توانم هزار دلیل بیاورم. لب هایت، چشم هایت، ابروانت، موهایت، موهایت، موهایت، آخ، موهایت...
-
سفرنامه ی تنت
یکشنبه 23 فروردین 1394 12:01
الماس چشمانت یاقوت لبانت و لیموی ناب عمانی... در ابریشم موهایت سفر میکنم، من، مارکوپولوی تنت هستم!
-
اینستاگرام
سهشنبه 4 فروردین 1394 19:26
تنهایی فایده های بسیاری داره. من تقریبا در هر شبکه ی اجتماعی که در نت هست موجودم. اما بیشتر از هرکدوم تو اینستاگرام فعالیت دارم. این مدت فهمیدم به عکاسی علاقه دارم و شدیدا توش فعالم. خوشحال میشم فالوم کنید و نظر بدید. منتظرتون هستم... من رو با نام maziar majd جستجو کنید....
-
عاشقانه
جمعه 29 اسفند 1393 11:57
دندان هایت را یک به یک به نام می شناسم! سی و دو حرف، برای شاعری کردن....
-
اخبار
جمعه 29 اسفند 1393 11:56
سونامی در شرق آسیا، داعش در عراق، ...مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا اه!!! هیچوقت اخبار مهم را پخش نمیکنند!!! من هنوز نگران عاقبت مژه ای هستم که از چشمانت افتاد....
-
از نبودنت
پنجشنبه 30 بهمن 1393 08:53
وقتی به تو فکر می کنم فصل باران های موسمی آغاز می شود، و هزاران هزارنهنگ سیاه پوش به خاک می نشینند و تو بی خبر از این همه اتفاق با لبخندت دنیای دیگری را آفتابی می کنی...
-
فال
پنجشنبه 30 بهمن 1393 08:53
اسپرسو، ترک، فرانسه، فرقی نمی کند... همیشه، در فال من فقط، چشم های قهوه قجری تو پیداست...
-
شعری برای دلم
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:25
دلم گرفته ، و دستانت برای باز کردن این گره ی کور چه دور. آسمان روشن اما برای آمدنت، چه دیر اجازه بده ، فقط این بار در این شعر تنها از خودم بگویم... هرچه باشد، هوا برای حرف زدن از تو بیش از اندازه بارانی است. پ.ن. شعر مشترک نیلوفر ثانی عزیز و من ... ممنونم ازش واقعا.
-
ماه نو
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:24
بانوی من، این روزه ی سکوت کهنه به نو شدن دیدارمان می شکند. رمضان انتظارم با رویتت پایان خواهد یافت، ماه شوالم...
-
پایان
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:24
بدون نام تو، زخم های شعرم از تسکین سرباز می زنند، و من به همین سادگی رگ واژه ها را باز می گذارم و تکیه می دهم به دیوار خاطرات و مرور می کنم روزهای انتظار و بغض و تنهایی را ... هی... بانو! این کلمات، نفس های آخر را می کشند! به من رحم کن، و حالا که بوی الرحمن این شعر بلند شده است، فقط بیا و پایان همه چیز باش....
-
شبانه
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:23
غمگینم، مثل درخت کاج تنهایی که سرک می کش لا به لای پچ پچ کلاغ هایی که از نرسیدن حرف می زنند...
-
یک خانواده ی عاشق
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:22
در من، مَردی، استخوان سنگینی سرد سکوتش را با آغوش گرم تو، سبک می کند. در من، زنی، آواز شکستن یک بغض طولانی را بر شانه های توسر می دهد. در من، کودکی، از کابوس های شبانه به لالایی صدای جادویی تو پناه می برد. در من، مَردی، زنی، کودکی، در من یک خانواده، تو را صدا می کنند....
-
ریاضی تنهایی
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:21
ریاضی من بسیار ساده است! یک به علاوه یک یا حتی یک به اضافه ی هفتاد و سه میلیون نفر، بدون تو، یک منِ تنهای ساده است....
-
من از آنروز که در بند توام، آزادم....
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:21
از چهار راه ولیعصر تا تجریش، تاریخ مان را قدم می زنم... تو نیستی و این روزها جغرافیا مهم تر است من دربندم، تو آزادی....
-
فال گیر
پنجشنبه 16 بهمن 1393 13:20
هر چقدر می خواهی کف دستم را ببین، این خطوط بهم پیچیده راه به جایی نمی برند! دستم رو تر از این حرف هاست.... پیشانیم را بخوان....