ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
این روزها
گهگاهی لبخندی غریب
روی لبانم ظهور می کند
که نشانه ی شادی نیست
بیشتر شبیه طعنه ای است
رو به این بغض همیشگی!
مثل ژوکوند!
این روزها تمرین حروف بی صدا می کنم
در این شب های پر کابوس و شلوغ،
در این شب هایی که
بغضم هی طغیان می کند
می رسد تا مرز چشمانم...
اما گاهی،
لحظه ای،
از نا کجا آباد،
دچار حال خوشی می شوم،
بی دلیل!
حالی
شبیه یک مستی عمیق
یا
مثل خواندن شعری از لورکا...
حال عشقه جونم،حال عشقه ...