یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

شعبده باز

من از تو گریزی ندارم بانو!

حتی اگر نفس نکشم

باز هوای تو از سرم نمی رود!

هر شب هم،

کابوس یا رویا،

فرقی نمی کند،

از آستین خواب هایم

همیشه نام تو

بیرون می آید...

نظرات 3 + ارسال نظر
شیوا یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:08 http://Sokoteinroozha.blogfa.com

همینه مازیار، واقعیت داره اینکه حتی اگر رگم را هم بزنم خونم بوی تندی میدهد ازتو...
فک کنم مهمانت بشم.ازاین به بعد

مرسی شیوا، مرسی که منو می خونی...
من هم مهمانت شدم :)

حدیث شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 09:06

ازآستبن خوابهایم
همیشه نام تو
بیرون می آید...
خیلی خیلی واقعیت داره
خوبه

ممنونم حدیث عزیز :)

الی سا شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 00:46

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.