یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

شبانه یا چقدر شب هایم سرد است

 خسته ام بانو!

آنقدر کابوس هایم تکراری شده

که دیگر با رویا از خواب می پرم!

این شبانه های تنهایی

دیگز بر زخم هایم مرهم نیست...

 

بیا بانو!

به شب هایم قدم بگذار،

رویایی

پر از تو و هم آغوشی و لبخند...

هه! چه خوش خیالم...

چشم هایم دیگر دل دل نمی کنند؛

این بغض همیشگی

خیال شکستن به سرش زده است.

نظرات 5 + ارسال نظر
محبوبه پنج‌شنبه 11 مهر 1392 ساعت 20:30

نوشته هاتون فوق العادست ، خیلی ظریف و زیبا

ممنونم :)

الی سا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:33 http://www.negahemannegaheto.blogsky.comز

؟

مهرا یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 18:15

زیبا بود.
Www.havaliye baran.blogfa.com

:)

فریناز یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 16:52 http://delhayebarany.blogsky.com

ولی این مداد از هر نیزه ای نیزه تره...

تازه اول سرماست!

سلام

زیبا بود

مرسی فریناز عزیز :)

پرستو یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 16:02 http://borjeranginkaman.blogfa.com

خیلی خوب بود...
فقط:یکی ساعتت رو باید بکشی عقب،و دومی دیگز نیست و دیگر!
ولی عالی بود

:)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.