ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
گذشت
و هنوز به دنبال خودم
در کابوس هایم می گردم؛
مردی شده ام که
از دنیا لبخندی تلخ
هدیه گرفته است؛
بزرگ می شوم
اما
هنوز به کودکیم می اندیشم،
فکر می کنم که این همه شاعرانه و عاشقانه
سهم دلی است که
به جای اشک واژه می ریزد؛
و نگاه کن،
چه ساده اتفاق می افتد
یک سال بزرگ تر می شوم
و رویاهایم صد سال دور تر...
هه! بی خیال،
بی خیال این کلمه های تلخ،
ببین
چه گونه شمع ها
در نگرانی برای سلاخی کیک به دست چاقو
آب می شوند...
من فوت می کنم
و رویاهایم بر باد می روند....
برای بر باد رفتن بسیاری از رویاها فوت هم لازم نیست...حتی..