یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

مرثیه برای شاعری که 29 ساله می شود

بیست و نه سال

گذشت
و هنوز به دنبال خودم
در کابوس هایم می گردم؛
مردی شده ام که 
از دنیا لبخندی تلخ
هدیه گرفته است؛
بزرگ می شوم
اما
هنوز به کودکیم می اندیشم،
فکر می کنم که این همه شاعرانه و عاشقانه
سهم دلی است که
به جای اشک واژه می ریزد؛
و نگاه کن،
چه ساده اتفاق می افتد
یک سال بزرگ تر می شوم
و رویاهایم صد سال دور تر...
هه! بی خیال،
بی خیال این کلمه های تلخ،
ببین
چه گونه شمع ها
در نگرانی برای سلاخی کیک به دست چاقو 
آب می شوند...

من فوت می کنم
و رویاهایم بر باد می روند....

نظرات 1 + ارسال نظر
یه آشنا شنبه 23 آذر 1392 ساعت 09:52 http://beman.parsiblog.com

برای بر باد رفتن بسیاری از رویاها فوت هم لازم نیست...حتی..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.