یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

بانوی پر لبخند

بانوی من!
وقتی تو لبخند میزنی
واژه ها
معنی دیگری می یابند
اشک می شود لبخند
غم می شود شادی
تنهایی می شود عشق...
من
ادبیات را
از ابتدا تعریف می کنم،
تو فقط شاد باش...



پ.ن.1. این دنیا جای احمقانه و کوتاهیه. راستش به دنیای بعد از این اعتقادی ندارم. درک نمی کنم آدمایی رو که همش دارند برنامه ریزی می کنند که بعدا یه سری کار هارو بکنند. الان باید درس بخونم. الان باید کار کنم. الان باید .... از کجا معلوم بعدا ی باشه؟ از کجا معلوم بعدا این چیزارو بخوای؟ همه ی زندگیم سعی کردم کسی باشم که میره دنبال چیزی که میخواد. شاید حسرت هایی دارم اما اگه مرگم الان بیاد سراغم دیگه ازش وقت نمیخوام.

پ.ن.2. من اعتقاد دارم باید کاری رو کرد که بهت لذت میده. هر چیزی که لذت میده خوبه و هرچی که نمیده بده...وقتی از کارهات لذت ببری به چیز دیگه ای نیاز نداری.

پ.ن.3. بعضی آدم ها غمگین به دنیا میان. من فکر میکنم این آدما پوچی و حماقت این دنیا رو با روحشون حس می کنند. این غم همیشه باهاشونه حتی وقتی شادند. من از این دسته آدمام

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.