یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

ردپا

رد اشک هایم را بگیری
درست میرسی
به چشمان سرخی که
هر شب تا صبح
در خواب می بارند
و هر صبح تا شب
بغضی تلخ را
با لبخند فریب می دهند..
رد اشک هایم را که بگیری
جای دوری نمی روی
من را میابی پاها در آغوش سینه
تکیه داده به دیوار تنهایی
تمرین مرگ می کنم....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.