یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی
یک شاعرانه ی آرام

یک شاعرانه ی آرام

جایی برای دل نوشت ها و شاعرانه هایم با کمی دیوانگی

فعل های جمع


می خندم...

می گریم...

باید ادبیاتم را عوض کنم!

از تکرار این فعل های مفرد خسته ام!

سهم من،

از آوار واژه های تنها

فقط احتمال شکستن یک بغض طولانی در یک شعر کوتاه است.

حالا برایم بگو،

تا یک حال ساده ی جمع اول شخص

چقدر راه مانده است؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
دستخط چهارشنبه 14 آبان 1393 ساعت 14:57 http://pakravan.parsiblog.com/

خــانه ی آخرتــم هست قدمــگاه حبیـــب
بـر سـر سنـگ مــزارم بنویسـید حســـین

هـرکـه پرســید چـه دارم دگـر از دار جــهان
همـــه یِ دار و نــدارم بنویسـید حســـین

هیـــچ شعــری ننویســید به روی کفنــم
با گِـل ِ تربــتِ یـــارم بنویسـید حســـین

مــن دلــم را ز شکیبــــایی زینـب دارم
همــه یِ صبـر و قـرارم بنویسـید حســـین....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.